غضنفر تو اردبیل میمیره اعلامیه اش رو میزنن به دیوار … تو انتخابات رای میاره1

2ماشین پیکانی با شماره پلاک تهران ص از چراغ قرمز ردمی شه , پلیس که ساده بوده آژیر کشان دنبالش می افته و پشت سرهم داد می زد : تهران صلی الله علیه و آله بزن کنار

3غضنفر داشته رادیو پیام گوش میداده،‌ گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است…

‌غضنفر میگه:‌ باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی قسم میخوری

4غضنفرتو انگلیس راننده تاکسی می شه بهش میگن سختت نیست فرمون سمت راسته اینجا ؟ میگه والا سخت که ‏نیست فقط یه مشکلی که دارم اینه که هر وقت تف می کنم می افته رو مسافر بغلی

5انجیر رو به غضنفرنشون می دن ، می گن این چیه ؟ می گه آلو بوده چلوندن ، تو زعفرون خوابوندن ، بهش کنجد مالوندن ، یه چوب بهش چپوندن ، تازه شده گلابی

6از غضنفرمیپرسن, نظرت راجع به نوشابه چیه؟ میگه: نوشابه آب داره, گاز داره, یه خط تلفن هم بزنن دیگه عالی میشه.

7غضنفراز جوب می پره ازش فیلم می گیرن . دور آهسته میزارن میفته تو جوب. دور تند می زارن می خوره به دیوار

8از غضنفرمی پرسن دانشگاه می ری؟ میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم… دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی

9غضنفر توی کوپه قطار با یک خانم غریبه همسفر بوده. شب خانمه میره تخت بالایی میخوابه و غضنفر تخت پایینی. نصفه شب خانمه میگه سردمه، کاش شما میتونستی میرفتی از مأمور قطار برام پتو میگرفتی. غضنفر میگه میخوایی خانم امشب فرض کنیم زن و شوهر هستیم تا هردومون گرم شیم؟ خانمه که همچین بگی نگی از پیشنهاد بدش نیومده بوده میگه باشه حاضرم. غضنفر میگه پس پاشو خودت برو پتو بگیر، برای منم یه چایی بیار

10از غضنفرمی پرسن باد صدادار چه شکلیه؟ میگه حلقه ای. میگن چرا؟ میگه چون هر وقت هر کی باد می ده، می اندازه گردن من!

11غضنفریه آینه رو زمین پیدا می کنه. برش می داره، عکسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست

12از غضنفر می پرسن که برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه ۳ نفر. می گن چرا ۳ نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند

13پسر غضنفر تو پارک با یه دختره قرار گذاشته بوده ، بعد همین که داشتن حرف میزدن یهو دختره میگه : وای بابام از دور داره میاد غضنفر : بابات تا حالا منو دیده ؟ دختره : نه غضنفر: اینکه ترس نداره ، بهش بگو من داداشتم

14پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین

15غضنفرروی ریل راه اهن میخوابه بهش میگن چرا اینجا خوابیدی ؟ میگه میخواهم خود کشی کنم. میگن بس ان نان بربری چیه دستت؟ میگه بر فرض قطار نیامد من اینجا از گشنگی بمیرم.

16سرهنگ: اسمت چیه؟ سرباز: ممد / سرهنگ: این چیه دستت؟ سرباز: تفنگ / سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته, آبروته, زندگیته, شرافتته, خواهرته, مادرته, و …. / سرهنگ رو به سرباز دوم : اسمت چیه؟ سرباز: غضنفر / سرهنگ: این چیه دستت؟ ترکه: این خواهرومادر ممده !!!

17به غضنفر میگن : سگتون بچه ی ما را گاز گرفته . میگه : اولا سگ ما گاز نمیگیره . دوما سگ ما همیشه بسته است . سوما ما سگ نداریم !

18غضنفرمیاد تهران ویه تاکسی میخره که مسافر کشی کنه؛خانمی ازش میپرسه:آقا ببخشید کریم خان میرید؟غضنفرمیگه:آره خب اگه نمیرید که میترکید

19غضنفر میخواسته از روحانیت و ورزش یکجا دفاع کنه عمامه درست میکنه با مارک آدیداس

20یه دکتر ترک به مریضش 2 جور قرص میده میگه: یکیشو یه ربع قبل از خواب میخوری یکیشو یه ربع قبل از بیداری 

21دو تا ترک تو سازمان فضائی ناسا کار میکردن . هر روز میرفتن کافی شاپ و به گارسون میگفتن قهوه ترک داری گارسون هم میگفته نخیر نداریم خلاصه چند بار این موضوع تکرار میشه تا گارسون صبرش تموم میشه یه روز که میان و میگن که قهوه ترک داری گارسون میگه بله داریم بنشینید تا براتون بیارم بعد هم میره و تو قهوه سوخت موشک میریزه میاره میزاره جلو ترکا اونها هم با به به و چه چه میخورن و میرن نصف شب تلفن یکیشون زنگ میزنه گوشی رو بر میداره میگه: ها بفرما. دومی میگه : الو اوروج خودتی اولی میگه ها بیوک توئی چیکار داری دومی میگه : ببینم اوروج دور چشات قرمز نشده اولی میگه: ها چرا قرمز شده دومی میگه : ببینم شیکمت باد نچرده . اولی میگه : چرا چرا باد چرده. دومی میگه : هــی نچسی ها چون من چسیدم افتادم سنگاپور. 

ت21و مجلس حاج منصور چراغ ها رو خاموش کرده بودند و لخت شده بودن سینه میزدن حاج منصور میگه: که خوب چراغ ها رو روشن کنید یهو ترکه داد میزنه : جون مادرت صبر کن شورتمو دزدیدن 

22متن نامه ی  احمدی نژاد به بوش: اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من هم قرار دهی ، عمرا" بیخیال انرژی هسته ای بشم 

23ترکه صبح میره مغازه و کرکره رو بالا میکشه و میگه بسم الله رحمان الرحیم وارد میشه بعدش میبینه همه مغازه رو خالی کردن !!! کرکره رو میکشه پایین و میگه صدق الله علی العظیم.

24ترکه از کنار دیوار رد میشده، یه کاغذ میافته رو سرش می میره، ملت جمع میشن ببینن چی شده، می بینن رو کاغذه نوشته آجر!

 25غضنفر به اتاق رئیسش رفت و گفت: آقای رئیس من برای ازدواج دو روز مرخصی می خوام. رئیس گفت : شما که یه هفته تعطیلی داشتین چرا ازدواج نکردین؟

نظرات شما عزیزان:

nonosh

ساعت16:17---7 مهر 1391

- [ایمیل]

مرسی از سایتتون ولی چرا نمیشه دانلود کرد؟ادم که بیکار نی بشینه پای کامپیوتر جک بخونه؟

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: